English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3112 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parried U سد کردن دفاع مستقیم
parries U سد کردن دفاع مستقیم
parry U سد کردن دفاع مستقیم
parrying U سد کردن دفاع مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
defended U دفاع کردن
implead U دفاع کردن
asserting U دفاع کردن از
ward off U دفاع کردن
assert U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن از
defend U دفاع کردن
defend U دفاع کردن از
pleads U دفاع کردن
defends U دفاع کردن از
pleaded U دفاع کردن
plead U دفاع کردن
say a good word for U دفاع کردن
makki U دفاع کردن
propugn U دفاع کردن از
answers U دفاع کردن
asserts U دفاع کردن از
buckler U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
defending U دفاع کردن
answer U دفاع کردن
fend U دفاع کردن
to defend [from] U دفاع کردن [از]
advocate U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
advocates U دفاع کردن
advocating U دفاع کردن
to make a d. U دفاع کردن
answered U دفاع کردن
to stick up for U دفاع کردن از
asserted U دفاع کردن از
deraign U دفاع کردن
answering U دفاع کردن
defends U دفاع کردن
defenses U دفاع کردن استحکامات
champions U مبارزه دفاع کردن از
champion U مبارزه دفاع کردن از
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
championed U مبارزه دفاع کردن از
defense U دفاع کردن استحکامات
bayed U دفاع کردن درمقابل
assert oneself U از حق خود دفاع کردن
championing U مبارزه دفاع کردن از
bay U دفاع کردن درمقابل
speak out <idiom> U دفاع کردن از چیزی
breasts U باسینه دفاع کردن
breast U باسینه دفاع کردن
bays U دفاع کردن درمقابل
defence U دفاع کردن استحکامات
baying U دفاع کردن درمقابل
direct support U پشتیبانی مستقیم کردن
direct laying U روانه کردن مستقیم
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
eot geo reo U باز کردن دفاع ضربدری
mayhen U ازوسیله دفاع محروم کردن
detachment parry U دفاع با دور کردن شمشیرحریف
bield U شجاع شدن دفاع کردن
dress U اهار زدن مستقیم کردن
direct U مستقیم راست راهنمایی کردن
directed U مستقیم راست راهنمایی کردن
direct pressure U تعاقب کردن مستقیم دشمن
directs U مستقیم راست راهنمایی کردن
indirect fire U روانه کردن غیر مستقیم
dresses U اهار زدن مستقیم کردن
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion U دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
beat around the bush <idiom> U غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
regie U اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
defense U دفاع وزارت دفاع
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
vindicate U دفاع کردن از محقق کردن
vindicating U دفاع کردن از محقق کردن
vindicates U دفاع کردن از محقق کردن
vindicated U دفاع کردن از محقق کردن
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
fusion welding U اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
one man block U تک دفاع
czech defence U دفاع چک
pleading U دفاع
answering U دفاع
parried U دفاع
answered U دفاع
parry U دفاع
parrying U دفاع
defense U دفاع
block U دفاع
blocked U دفاع
vindication U دفاع
blocks U دفاع
parries U دفاع
answer U دفاع
answers U دفاع
munition U دفاع
defending U دفاع
defenses U دفاع
defend U دفاع
defended U دفاع
defence U دفاع
defends U دفاع
fencing U دفاع
advocacy U دفاع
advocation U دفاع
uncovered U بی دفاع
tae U دفاع با پا
apologia U دفاع
apologias U دفاع
unintermediate <adj.> U مستقیم
levelled U مستقیم
bee line U خط مستقیم
upstanding U مستقیم
leveled U مستقیم
on line U مستقیم
first-hand U مستقیم
level U مستقیم
levels U مستقیم
straight line code U کد خط مستقیم
directed U مستقیم
attributive U مستقیم
straight line code U کد مستقیم
firsthand U مستقیم
directs U مستقیم
straight line U خط مستقیم
straight line U مستقیم
straightest U مستقیم
straighter U مستقیم
righted U مستقیم
beeline U خط مستقیم
straight U مستقیم
righting U مستقیم
right U مستقیم
straightish U مستقیم
direct <adj.> U مستقیم
two knights' defence U دفاع دو اسب
composite defense U دفاع مرکب
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
defensible U دفاع کردنی
zone defence U دفاع منطقهای
age ake U دفاع بالارونده
uchi uke U دفاع از داخل
yogoslav defence U دفاع پیرک
achi komi U دفاع فشاری
two man block U دفاع دونفره
active defense U دفاع عامل
defensible U دفاع پذیر
penetrated U نفوذ در دفاع
open U بی دفاع واریز نش
alekhine's defence U دفاع الخین
opened U خط بازبی دفاع
daylight U نفوذ در دفاع
penetrates U نفوذ در دفاع
open U خط بازبی دفاع
legitimate defence U دفاع مشروع
closed variation U دفاع تاراش
penetrate U نفوذ در دفاع
defensible U قابل دفاع
summetrical defence U دفاع متقارن
indefensible U غیرقابل دفاع
damiano's defence U دفاع دامیانو
philidor's defence U دفاع فیلیدور
zones U دفاع منطقهای
pierce the block U شکافتن دفاع
pillsbury defence U دفاع پیلزبری
deliberate defense U دفاع بافرصت
defensive board U دفاع سبد
defense in place U دفاع در محل
defense in depth U دفاع در عمق
openings U شکافتن دفاع
parry of debate U دفاع درمنافره
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2make the case? به فارسی چی میشه
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com